واژواره

سیدمسعود طباطبائی

واژواره

سیدمسعود طباطبائی

واژواره

ما را قلیل اشک، مقام خلیل داد
کم‌کم چکید و جوشش زمزم شروع شد

سیدمسعود طباطبائی
https://telegram.me/smtpoet

طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب

۵۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شعر» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

سرزمین من

سرزمین مادری ام
همان
کشوری ست
که خونهای کودکان
در رگهای
کوچه ها و خیابان ها
غریبانه
فریاد "أمّی! أمّی!"
سر می دهند...

پس نبشت:
مرگ بر اسرائیل
  • سیدمسعود طباطبائی
  • ۰
  • ۰

راست

هرچند که او نخواست، ما پیچیدیم
از سرعت خود نکاست...، تا پیچیدیم

شیطان
چپ چپ نگاه می کرد، ولی
منتها الیه راست را پیچیدیم

30 تیر 1393
  • سیدمسعود طباطبائی
  • ۰
  • ۰

لعنت

لعنت به تابستان، پس از پاییز لعنت
لعنت به این دو فصل لعن انگیز لعنت

آن روزها در این دو فصل لعـن انگیز
گفتم به هرکه دیدم و هرچیز لعنت

لجباز بودی و به کم قانع نبودی
بر همچنین و همچنان و نیز لعنت

شد شاهدم، آویز ِ در دستان ِ سردت
بر حرز و گردنبد ِ دست آویز لعنت

هنگام خشمت گوش خود را می گرفتم
رحمت به فریاد سر جالیز رحمت!

در بیت قبلی "رحمت"ش را دوست دارم
لعنت به چشمان ِ حسود ِ ریز لعنت

اردنگی و تیپا زدی و آخ... گفتم:
«لعنت به تیزی ِ لب ِ قرنیز لعنت»

هر برگ از هرخاطره یکسو فتاده است
لعنت به جلد کهنه ی شوومیز لعنت

---------------------------------------
---------------------------------------

کاری که کردی را اگر دنیا بفهمد
از هر دهانی می شود لبریز لعنت...

  • سیدمسعود طباطبائی
  • ۰
  • ۰

وصل؟!

حافظ دوام وصل میسر نمی شود
وقتی که یار عضو "پلاس" است و "فیس بوک"

  • سیدمسعود طباطبائی
  • ۰
  • ۰

شب مو

بر بلندای شانه های شب-مویت
پای می گذارم
و با هر نفس
قد می کشم؛
تا دستانم
به ماه برسند،
تا لبهایم
به راه بیایند...

  • سیدمسعود طباطبائی
  • ۰
  • ۰

آخ یارانه


[سه رباعی طنز]
در مدح! و منقبت! یارانه ی نقدی
::
گفتی که: «ببر سبد، مبر یارانه»
فریاد زدی که: «هست خر یارانه»

لج کردی و سهم باک-مان کمتر شد
کردیم چو ثبت نام در یارانه

::
ای مهر تو گرم و مستمر، یارانه
آغوش تو کاش بازتر... یارانه

یک مرتبه در ماه خداییش کم است
هر هفته بزن دوبار سر یارانه

::
گشتیم چنان هنروری در صحنه
در نقش نو و خشن تری در صحنه

ده روز به فک دشمنان کوبیدیم*
با شرکت حداکثری در صحنه

::
* منظور 10 روز مهلتی است که دولت یازدهم برای ثبت نام یارانه نقدی داده بود.
  • سیدمسعود طباطبائی
  • ۰
  • ۰

درد و درمان


[غزل به طعم رباعی]

آن روز که درد عشق کتمان کردم
کتمان ِ تو هم، از تو چه پنهان، کردم

لبهای تو مثل گندم ممنوعه است!
برچیدن آن به رسم شیطان کردم

گفتی که: «به کوچه های غم برگردم؟»
گفتم که: «برو! دعای باران کردم!»

آنقدر قدم زدی، زمین بوسیدت
تا رشک به خیسی خیابان کردم

هر بار که هر گذر تو را می بلعید
نفرین به محله های تهران کردم

نه! سمت مغازه های عطاری، نه!
پرهیز ز نسخه ی طبیبان کردم

یک بوسه...! که درد و اخم درهم آمد
با میوه ی سرخ، قصد درمان کردم
::
پس نبشت:
دیر آمدی ای نفس؛
ببین!
جان کندم!

  • سیدمسعود طباطبائی
  • ۰
  • ۰

غلتان

با نای گلوی جوی تا رقصیدم،
سیلی خور خشم موج ها گردیدم

آن دوره که گوش عقل را پیچاندم
با رود به سوی عشق می غلتیدم...

6 بهمن 1392
  • سیدمسعود طباطبائی
  • ۰
  • ۰

بهانه

هر روز پی کرانه ای یا شاید-
-دنبال سکوت خانه ای یا شاید-

-می خواست قرار شانه ای یا شاید-
-این چشم فقط بهانه ای تا شاید...

3 بهمن 1392

  • سیدمسعود طباطبائی
  • ۰
  • ۰

آه ِ باران

ما چشم به راه ِ آه ِ بارانیم و
بیتاب تر از نگاه بارانیم و

دوریم ز روی آفتاب، اما چون-
-ابریم که پا به ماه بارانیم و...

27 دی 1392
پس نبشت:
با جمعه ی بدون حضور، چه کنیم پس؟

  • سیدمسعود طباطبائی