معنای هبوط را پدر می داند
تلخ است؛ سقوط را پدر می داند
آوار هوارهای غم را مادر...
دیوار سکوت را پدر می داند
25 دی 1392
معنای هبوط را پدر می داند
تلخ است؛ سقوط را پدر می داند
آوار هوارهای غم را مادر...
دیوار سکوت را پدر می داند
25 دی 1392
پرتاب کمان تو زمین-گیرم کرد
شلاق سیاه گیسویت پیرم کرد
جرمم گره میان ِ ابروها بود
انداخت به حبس ِ پلک و زنجیرم کرد
22 آذر 1392
عمریست که پشت پا به ایمان زدهایم
دست رد خود به سینهی جان زدهایم
سکّان به خروش رعد می چرخانیم
ما عرشهی ناخدای طوفان زدهایم
[برای آن! دانش آموز]
میدان نبرد چترها با باران؛
در رزم ِ زوال ِ زندگی تا باران...*
صد مشق نوشته ایم: بابا، باران!
یک بار نخوانده ایم حتّی: «باران»
* تا باران بند بیاید!
30 شهریور 1392