بس است

تاریکی محض و رنج اجبار بس است
هی شب به شب ازدحام دیوار بس است

در حسرت دست غیب یاری مُردیم
ای عمر نهفته زیر آوار! بس است!

خدا

شیطان رجیم را هوا بردارد
با یک حرکت کلاهِ ما بردارد

ای شیخ چه خاکی به سرت می ریزی؟
دست از سر ما اگر خدا بردارد

دنیا

پرواز فرار مبهمی از دنیاست
وقتی که زمین فقط کمی از دنیاست

یک عمر مدام دور خود می چرخی
تقدیر تو مشت محکمی از دنیاست

رباعی شیخ نمر

از عشق اگرچه یادگاری داریم
بر سینه هزار زخم کاری داریم

ما زنده به این مقاومت می مانیم
با شیخ شهیدمان قراری داریم...

راست

هرچند که او نخواست، ما پیچیدیم
از سرعت خود نکاست...، تا پیچیدیم

شیطان چپ چپ نگاه می کرد، ولی
منتها الیه راست را پیچیدیم

30 تیر 1393

آخ یارانه

[سه رباعی طنز]
در مدح! و منقبت! یارانه ی نقدی
::
گفتی که: «ببر سبد، مبر یارانه»
فریاد زدی که: «هست خر یارانه»

لج کردی و سهم باک-مان کمتر شد
کردیم چو ثبت نام در یارانه

::
ای مهر تو گرم و مستمر، یارانه
آغوش تو کاش بازتر... یارانه

یک مرتبه در ماه خداییش کم است
هر هفته بزن دوبار سر یارانه

::
گشتیم چنان هنروری در صحنه
در نقش نو و خشن تری در صحنه

ده روز به فک دشمنان کوبیدیم*
با شرکت حداکثری در صحنه

::
* منظور 10 روز مهلتی است که دولت یازدهم برای ثبت نام یارانه نقدی داده بود.

غلتان

با نای گلوی جوی تا رقصیدم،
سیلی خور خشم موج ها گردیدم

آن دوره که گوش عقل را پیچاندم
با رود به سوی عشق می غلتیدم...

6 بهمن 1392

بهانه

هر روز پی کرانه ای یا شاید-
-دنبال سکوت خانه ای یا شاید-

-می خواست قرار شانه ای یا شاید-
-این چشم فقط بهانه ای تا شاید...

3 بهمن 1392

آه ِ باران

ما چشم به راه ِ آه ِ بارانیم و
بیتاب تر از نگاه بارانیم و

دوریم ز روی آفتاب، اما چون-
-ابریم که پا به ماه بارانیم و...

27 دی 1392
پس نبشت:
با جمعه ی بدون حضور، چه کنیم پس؟

دیوار سکوت

معنای هبوط را پدر می داند
تلخ است؛ سقوط را پدر می داند

آوار هوارهای غم را مادر...
دیوار سکوت را پدر می داند

25 دی 1392