واژواره

سیدمسعود طباطبائی

واژواره

سیدمسعود طباطبائی

واژواره

ما را قلیل اشک، مقام خلیل داد
کم‌کم چکید و جوشش زمزم شروع شد

سیدمسعود طباطبائی
https://telegram.me/smtpoet

طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب
  • ۰
  • ۰

درد و درمان


[غزل به طعم رباعی]

آن روز که درد عشق کتمان کردم
کتمان ِ تو هم، از تو چه پنهان، کردم

لبهای تو مثل گندم ممنوعه است!
برچیدن آن به رسم شیطان کردم

گفتی که: «به کوچه های غم برگردم؟»
گفتم که: «برو! دعای باران کردم!»

آنقدر قدم زدی، زمین بوسیدت
تا رشک به خیسی خیابان کردم

هر بار که هر گذر تو را می بلعید
نفرین به محله های تهران کردم

نه! سمت مغازه های عطاری، نه!
پرهیز ز نسخه ی طبیبان کردم

یک بوسه...! که درد و اخم درهم آمد
با میوه ی سرخ، قصد درمان کردم
::
پس نبشت:
دیر آمدی ای نفس؛
ببین!
جان کندم!

  • ۹۲/۱۲/۰۳
  • سیدمسعود طباطبائی

شعر

شعر عاشقانه

غزل

غزل عاشقانه

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی