واژواره

سیدمسعود طباطبائی

واژواره

سیدمسعود طباطبائی

واژواره

ما را قلیل اشک، مقام خلیل داد
کم‌کم چکید و جوشش زمزم شروع شد

سیدمسعود طباطبائی
https://telegram.me/smtpoet

طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب

۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شعر محرم» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

اینجا نبودم که صدایش را شنیدم
در خود صدای آشنایش را شنیدم

وقت تولد گریه‌‌هایم علتی داشت
در بطن مادر روضه‌هایش را شنیدم

پایم به هیأت باز شد قبل از تولد
در روضه عطر جان‌فزایش را شنیدم

از کوچه با تلفیق طبل و سنج و نوحه
موسیقی دارالبکایش را شنیدم

ای کاش "هل من ناصر"ش را می‌شنیدم
حالا که "هل من مبتلا"یش را شنیدم

مادر شبی با من ز عاشورا سخن گفت
از ابتدا تا انتهایش را شنیدم

این "ارباً اربا" چیست مادر؟ از جوابش
خشکم زد و تنها "عبا"یش را شنیدم

تا گفت از عباس، آب از چشمم افتاد
از علقمه "ادرک اخا"یش را شنیدم

باب الحوائج چیست؟ یعنی التماس ِ
دنیا به دستان جدایش را شنیدم

من از کفن پرسیدم و او طفره می‌رفت
سربسته راز بوریایش را شنیدم

تا گفت: شمر از کینه... گوشم را گرفتم!
بی‌فایده بود... "از قفا"یش را شنیدم

  • سیدمسعود طباطبائی
  • ۰
  • ۰

محرم شروع شد

[در استقبال از ماه عشق و عطش]
 
شکر خدا که ماه محرم شروع شد
بغضم شکست و لطف تو نم‌‌نم شروع شد
 
ما را قلیل اشک مقام خلیل داد
کم‌کم چکید و جوشش زمزم شروع شد
 
آورده با تولد خود رسم دیگری
از آن زمان که گریه‌ی خاتم شروع شد
 
شد شرحه شرحه سینه‌ی پیغمبر خدا
تا آیه آیه سوره‌ی مریم شروع شد
 
"باز این چه شورش است" بخوان نوحه‌خوان که باز
ماه عزا و نوحه و ماتم شروع شد
 
رنگی ورای سرخی خون حسین نیست
مشکی به تن کنید؛ محرم شروع شد!
::
می‌خواستم برای سرودن بهانه‌ای
تا ذکر "یا رقیه" گرفتم... شروع شد
  • سیدمسعود طباطبائی
  • ۰
  • ۰

هم دختر حیدر شد و هم خواهر ارباب
دنیا به علی نازد و زینب به برادر

  • سیدمسعود طباطبائی
  • ۰
  • ۰

شرح نوکری

تقدیم به همه‌ی نوکران اباعبدالله علیه السلام
::
تنها حسین ِ فاطمه آقای نوکر است
هیئت تمام معنی دنیای نوکر است

ما را برای سینه زدن آفریده اند
خدمت در این حسینیه تقوای نوکر است

داغ حسین بهانه‌ی ابراز حاجت است
اشکِ میان روضه تمنای نوکر است

"صد مرده زنده می شود از ذکر یا حسین"
این معجزی از آه ِ مسیحای "نوکر" است

محشر برای فاطمه این چهره آشناست
مُهر کبود ِ سینه‌اش امضای نوکر است

نوکر بهشت هم برود سینه می زند
بیت الحسین عرش معلّای نوکر است

  • سیدمسعود طباطبائی
  • ۰
  • ۰

عزای حسین

اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّه عَلَیْهِ السَّلام
::
بیاورید بساط عزا به نام حسین
به گوش ِ گریه رسیده صدای گام حسین

دم ِ حسینیه نوکر دوباره دستش را
به روی سینه گذارد به احترام حسین

گرفته‌ایم به لب السلام یا عطشان
به شوق شمه‌ای از پاسخ سلام حسین

غدیر قبل محرم برای من یعنی:
علی امام من است و منم غلام حسین

حنای سیب ِ بهشتی دگر ندارد رنگ
برای هرکه چشیده‌است از طعام حسین

هزار زخم به تن دارد و اگر تنهاست
به اشک روضه توان کرد التیام حسین

چه شد که مهریه‌ی مادر ِ مدینه، شده
به دست کوفه‌ی نامهربان، حرام  ِ حسین؟

فقط نه اینکه علی‌اکبر ارباً اربا شد
که بود خدعه‌ی بدخواه، اقتسام حسین

عمود بر سر عباس زد که می دانست
عمود ِ خیمه‌ی سقاست انسجام حسین

رسیده مقتل شعرم به روضه‌ی گودال 
بماند آنچه گذشته‌است بر خیام حسین...

  • سیدمسعود طباطبائی
  • ۰
  • ۰
بلا کشیده فقط از بلا خبر دارد
هرآنکه شد به بلا مبتلا خبر دارد

فقط سه ساله کبود است جای جای تنش
فقط رقیه از این ماجرا خبر دارد

هزار مرتبه پرسید و پاسخی نشنید:
کسی ز حال پدرجان ما خبر دارد؟

غریب نیست میان خرابه، زینب هست
که آشنا فقط از آشنا خبر دارد

به عمه گفت: گمانم پدر نمی داند...
به گریه گفت: عزیزم! چرا...خبر دارد!

از آنچه بر تو گذشته است کربلا تا شام
تنش جدا و سرش هم جدا خبر دارد
  • سیدمسعود طباطبائی
  • ۰
  • ۰
از بار شرم، دست به زانو گرفته ایم
"دال"یم؛ اگر که از "الف"ش رو گرفته ایم

لب تر نکرده است ولی چشم مان تر است
با اشک شوق نوکری اش، سو گرفته ایم

هرگز نبوده اهل حساب و کتاب و ما
بیش از نیازهای خود از او گرفته ایم

ما را بلا به گوشه ی هیأت کشانده است
چون کشتی شکسته ی پهلوگرفته ایم

همراه با صفوف عزا در تلاطمیم
فرمان ز رقص پرچم گیسو گرفته ایم

دستی به تنگ سینه و دستی به فرق سر
ما با غم دو دست قلم خو گرفته ایم
  • سیدمسعود طباطبائی