واژواره

سیدمسعود طباطبائی

واژواره

سیدمسعود طباطبائی

واژواره

ما را قلیل اشک، مقام خلیل داد
کم‌کم چکید و جوشش زمزم شروع شد

سیدمسعود طباطبائی
https://telegram.me/smtpoet

طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب
  • ۰
  • ۰

مشتی

پُشتی و گلیم و سقفِ آبی داری
مشتی! تو عجب صفای نابی داری!

امّید کنار دست تو لم داده
اینجا خبری نیست! طنابی... داری؟

19 مرداد 1392

  • سیدمسعود طباطبائی
  • ۰
  • ۰

آش ترشی

پایان ِ مسرّت ِ مضاعف، اشک است
بر قحطی ِ چندساله، کافی مشک است

اینها همه جای خود ولیکن کشک است!
وقتی دو سه کاسه آش ترشی داریم...

:))
12 مرداد 1392

  • سیدمسعود طباطبائی
  • ۱
  • ۰

شب، کوچه، دو چشم منتظر پشت در است
شب، خانه، دو چشم غرق خوناب سر است

یک چاه پر از نوازش دلتنگی ست
صد کوفه یتیم دستهای پدر است

سحرِ 7 مرداد 1392

  • سیدمسعود طباطبائی
  • ۱
  • ۰

مادر زن

نشود آش ِ کسی، آنچه که مادر پخته
زی-ذیان را وجبِ روغن ِ مادر زن بس!

:D
سحرِ 21 تیر 1392

  • سیدمسعود طباطبائی
  • ۲
  • ۰

رمضان مبارک!

خرما و پنیر و چای شیرین

شیرین تر از این سه چیست در دین؟

  • سیدمسعود طباطبائی
  • ۳
  • ۰

صبح

آفتاب می زند؛
هوا دوباره تازه می شود
شروع، خمیازه می کشد
دوباره باد
گلوی خویش را
به شبنم سحر صاف می کند:
«سلام!»

17 تیر 1392

  • سیدمسعود طباطبائی
  • ۲
  • ۰

سه تار

امروز اگر سکوت ِ زاری دارم
چشمانِ زبان بسته ی تاری دارم؛

آغوشِ گشاده ای مرا هست هنوز
در تَنگِ دلم شور ِ «سه تار»ی دارم

5 تیر 1392

سه تار

  • سیدمسعود طباطبائی
  • ۱
  • ۰

وقتی ترانه ای
حتی محلی اش
بی اعتنا شود،-

- شیپورِ خواب باش!
در پیـچ ِ ناله ها
فرمان ِ «هیس!» زد

وقتی زبان ِ زخم
در هر کجای درد
جز خون نگفته است،-

- حتی پزشک ِ شهر
وقتی برای تو
«وقت»ی نمی دهد
::
اینگونه می شود؛
یک شهر خفته است!

2 تیر 1392

  • سیدمسعود طباطبائی
  • ۰
  • ۰

رفتیم جام جهانی...

صعودی پهلوانانه نمودیم
غرور ِ ملی خود را سرودیم

شروع ِ فصل ِ نو آغاز کردیم
بهار ِ گل ز پژمردن زدودیم

28 خرداد 1392
درود بر تیم ملی...

  • سیدمسعود طباطبائی
  • ۰
  • ۰

کشک

شنیدم شرحه شرحه اشک داری
دو چشمونی درونِ مشک داری

در این وضعیتِ «شُله قلم-کار»!
زبان قاصری چون کشک داری

9 خرداد 1392
برای آن نامزدِ پر شوخ و شَنگ

  • سیدمسعود طباطبائی