مشتی! پدرم درآمده کاری کن
تلخ است شراب عمر، همکاری کن
تا ظنّ غلط نبرده بر من ساقی،
یک جرعه برای من فداکاری کن
22 مهر 1392
تلخ است شراب عمر، همکاری کن
تا ظنّ غلط نبرده بر من ساقی،
یک جرعه برای من فداکاری کن
22 مهر 1392
پُشتی و گلیم و سقفِ آبی داری
مشتی! تو عجب صفای نابی داری!
امّید کنار دست تو لم داده
اینجا خبری نیست! طنابی... داری؟
19 مرداد 1392